بسلام عزیز دلم خوبی خسته نباشی حالت امشب خیلی خوب بود خدا رو شکر
الهی همیشه خوب باشی مثل شب قبلش نباشی خیلی عصبی بودی و باز هم
نتونستی عصبانیتت را مدیریت کنی طفلی دوستانت خیلی بد جلوی
دوربین تخریب شخصیتی کردی کارت خیلی قشنگ نبود ولی اگه
میرفتی پشت دوربین و دوستانت اجرامیکردن با نمک میشد فرض
کن میخواستی وکیل هم بشی کسی میامد و تو میخواستی از حق اش
دفاع میکردی سر وصدا میکرد و تو عصبانی میشدی میگفتی میری کلاس
بوکس تو این روزها نمیری واسه همین است و دم افطار هم دیگه کار
کردن سخته ولی این دلیل نمیشه که عصبانی بشی و هر چیزی به
ذهنت میرسه رو بگی عزیزم و فقط خودت میتونی این کار رو مدیریت
کنی پس سعیتو بکن تو میتونی الهی من فدای تو بشم که نماز میت
میخواستی سجده بری ای جانم اون معلم هم در حق ات کم کاری
کرده بازم خاطره جذاب بگو
:: برچسبها:
دلنوشته چشمان بی فروغ,